
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۳۱۹
۱
به جانی لطف پنهان میفروشد
جهانی جان به یک جان میفروشد
۲
دهد بوسی عوض جانی ستاند
بخر والله ارزان میفروشد
۳
دلم هر دو جهان با صد جهان جان
به یک دم وصل جانان میفروشد
۴
نفهمیده است ذوق عشق و مستی
که هشیاری به مستان میفروشد
۵
شراری گر بیابد ز آتش ما
جنان زاهد به نیران میفروشد
۶
به یک مو زاهد از زلف دوتایش
دوصد خروار ایمان میفروشد
۷
چو آرد در حدیث آن لعل شیرین
شکرها از نمکدان میفروشد
۸
سبویی محتسب در پرده دارد
عبث خشکی به رندان میفروشد
۹
بده جان در رهش ای فیض کان یار
وصال خویش ارزان میفروشد
نظرات