فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۳۸۰

۱

زحمت مکش طبیب که این تب نمیرود

بی شربت بنفشهٔ آن لب نمیرود

۲

تا بی ز مهر در دلم آنمه فکنده است

تا تاب او ز دل نرود تب نمیرود

۳

بیمار عشق به نشود جز به وصل دوست

این درد دل بناله یا رب نمیرود

۴

تا چند در فراق برم انتظار وصل

آن روز خود نیامد و این شب نمیرود

۵

بار فراق چند تواند کشید دل

این جان سخت بین که ز قالب نمیرود

۶

ساقی بیا و لب به لبم نه که این خمار

از سر بغیر جام لبالب نمیرود

۷

عشق بتان وسیله عشق خداست لیک

فیض از وسیله جانب مطلب نمیرود

تصاویر و صوت

نظرات