
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۷۴۸
۱
بغم خویش دل ما خوش کن
خستگانرا بمدارا خوش کن
۲
از فلک هر چه بما میآید
تو گوارا کن و بر ما خوش کن
۳
دل ما را بقضا کن راضی
خاطر ما به بلاها خوش کن
۴
من اگر قابلم ار ناقابل
تو قبولم کن و بدرا خوش کن
۵
گر تقاضای قبولت باید
اولم پس بتمنا خوش کن
۶
پایم ار نیست بسویت آیم
بسرم آی و سراپا خوش کن
۷
خوش و ناخوش بخوشی دار مرا
ناخوشیها بخوشیها خوش کن
۸
فیض را نیست بغیر از تو کسی
بدیش را بکرمها خوش کن
نظرات