
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۸۰۶
۱
من نزد توام حاضر هر جای چه جوئی تو
واندر همه جا هستم بیهوده چه پوئی تو
۲
بیهوده نمی پویم ای دوست قرارم نیست
یکجا بچه سان باشم چون در همه سوئی تو
۳
هر جا که شدم دیدم نقشی ز جمال تو
چون نیک نظر کردم گفتم مگر اوئی تو
۴
گفتا همه اویم من ایرا همه رویم من
آری تو نداری پشت آری همه روئی تو
۵
نور تو جهان بگرفت عالم همه روشن شد
ای آب حیات جان یا رب ز چه جوئی تو
۶
چه آب و چه جو چه جان بگذار تو اسما را
اسما همه روپوش است خود پرده اوئی تو
۷
هر سو کشدت میرو هر جا بردت میدو
اندر خم چوگانش ای فیض چه گوئی تو
نظرات