
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۹۸
۱
سوی تو بی تاب دویدن خوش است
برقع از آن روی کشیدن خوش است
۲
می ز دهان تو کشیدن نکوست
جان ز لبان تو مکیدن خوش است
۳
در هوس بوسه لعل لبت
جان به لب کام رسیدن خوش است
۴
گوشهٔ ابروی تو آن ماه نو
بر رخ خورشید تو دیدن خوش است
۵
نیست به از باغ رخت روضه ای
سیب زنخدان تو چیدن خوش است
۶
فیض ز میخانه لعل لبش
ساغر سرشار کشیدن خوش است
۷
قصه شیرین لبش دم به دم
از نی کلک تو شنیدن خوش است
نظرات
شارن .