
فیض کاشانی
شمارهٔ ۹۹
۱
منم غلام به اخلاص آن امام مطاع
از اوست امر و ازین بنده امتثال و سماع
۲
نه لوح سینه غباری ز دشمنی دارد
نه با کسی بود از بهر مال و جاه نزاع
۳
به دل محبت آل نبی بس است مرا
که غیر از این همه اسباب وحشت است و صداع
۴
ز حق قدوم شریف امام میطلبم
که من نمیشنوم بوی خیر از این اوضاع
۵
برون خرام اماما ز پشت ابر خفا
چو آفتاب به عالم بتاب فیض شعاع
۶
بسی به شربت وصل تو تشنهایم ولی
نمیکنیم دلیری، نمیدهیم صداع
ز وصل تو نتوان شد به گفتگو خرسند
چگونه فیض توان صبر از عیان به سماع
نظرات