فضولی

فضولی

شمارهٔ ۱۹۴

۱

دل اسیر خم گیسوی تو شد

دیده حیران مه روی تو شد

۲

تن چون موی مرا هر سر مو

بسته سلسله موی تو شد

۳

سبب رغبت محراب مرا

میل طاق خم ابروی تو شد

۴

باعث شوق طواف حرمم

نسبت خاک سر کوی تو شد

۵

اشکم از هر مژه هر گوشه روان

بهوای قد دلجوی تو شد

۶

خضر گویند بقا یافت مگر

کشته غمزه جادوی تو شد

۷

شکوه ها داشت فضولی ز بتان

تو چه کردی که دعاگوی تو شد

تصاویر و صوت

نظرات