فضولی

فضولی

شمارهٔ ۱۹۶

۱

جای ما کوی تو خواهد بود تا خواهیم بود

خاک آن کوییم گر سر بر فلک خواهیم بود

۲

دلبرم طفلست و روز افزون جمالش آه اگر

محنت من هم بقدر حسن او خواهد فزود

۳

قدر محبوبان نمی داند کسی بهتر ز ما

لیک قدر ما نمی دانند محبوبان چه سود

۴

ساخت ما را دور با رخسار زرد و اشک آل

زان خط سبز و سر زلف سیه چرخ کبود

۵

بر فکند از خلق رسم سجده بت را رخت

رخ نمودی بر بتان پیش تو واجب شد سجود

۶

شوق زلف او به داغ دل نرفت از سینه‌ام

بر نیاورد این همه آتش ازین خاشاک دود

۷

سالک راه عدم گشتم بفکر آن دهان

عاشقی چون من نمی‌آید فضولی در وجود

تصاویر و صوت

دیوان فارسی فضولی به کوشش حسیبه مازی اوغلی - محمد بن سلیمان فضولی - تصویر ۴۱۶

نظرات