
فضولی
شمارهٔ ۳۶
۱
از آن رو دوست میدارم خط رخسار خوبان را
که بهر الفت ایشان سبب دانستهام آن را
۲
جفاها میکشیدم بندهٔ آن خط مشکینم
که بر من کرد ظاهر صدهزاران لطف پنهان را
۳
کنون دل میتواند کرد سِیْرِ باغ رخسارش
که پوشید آن خط مشکین سر چاه زنخدان را
۴
از آن خط معنبر هر سر مویی زبانی شد
صلای خوان وصلش داد دلهای پریشان را
۵
نمیسوزد دلم را با جفا تا گرد خط پیدا
شب آمد کرد زایل گرمی خورشید رخشان را
۶
ز خط مصحف رخسار او ای دل مشو غافل
گر این آیت مسلمان ساخته آن نامسلمان را
۷
فضولی نیست غیر خط رخسار پریرویان
طلسمی کآشنا با هر پری میسازد انسان را
نظرات