فضولی

فضولی

شمارهٔ ۳۷۵

۱

ما را هلاک غمزه خونریز کرده ای

تیغی عجب بکشتن من تیز کرده ای

۲

آزرده از جفای رقیب تو کی شوم

چون فهم کرده ام که تو انگیز کرده ای

۳

شد تازه داغ شوق تو تا باغ حسن را

آراسته بسبزه تو خیز کرده ای

۴

دل را نمی رسد ز فرح پای بر زمین

تا بسته اش بزلف دلاویز کرده ای

۵

جانم فدای طور تو باد ای امید وصل

کاندوه هجر را طرب آمیز کرده ای

۶

ای دل باهل زهد نداری ارادتی

زین ناکسان خوش است که پرهیز کرده ای

۷

بغداد را نخواست فضولی مگر دلت

کآهنگ عیش خانه تبریز کرده ای

تصاویر و صوت

نظرات