
فضولی
شمارهٔ ۳۸
۱
گلرخا، نوش لبا، سیم برا، سرو قدا
ما بدا قبلک ما فیک من الحسن بدا
۲
من نه اینم که دهم غیر ترا در دل ره
اکره الشرک فلا اشرک ربی احدا
۳
در راه عشق بتان بود تردد دشوار
کیف لا احمد من سهل امری و هدا
۴
ذوق عشقت که ز روز ازلم همره بود
طاب لی یجعله الله رفیقی ابدا
۵
گم شدم در طلب کعبه مقصود ای خضر
بمن گم شده راهی بنما بهر خدا
۶
نقد جان نیست روا صرف شود بی وجهی
بنما بهر خدا روی که سازیم فدا
۷
چند پرسی که چه شد حال فضولی بی من
چه شود حال کسی کز تو فتادست جدا
نظرات