قاآنی

قاآنی

غزل شمارهٔ ۴۸

۱

دست در حلقهٔ آن طرهٔ پرچین دارم

پنجه انداخته در پنجهٔ شاهین دارم

۲

این همه چین که تو بر چهرهٔ من می‌بینی

یادگاریست کز آن طرهٔ پرچین دارم

۳

زاهدم گفت ز دین شرم کن و باده مخور

می حرامم بود ار من خبر از دین دارم

۴

کافر وگبر و یهودم همه رانند ز خویش

چشم بد دور نگه کن که چه تمکین دارم

۵

جام می ده که ترا عرضه دهم راز جهان

که من اندر دل خود جام جهان‌ بین دارم

۶

جم کجا رفت و چه شد جام رهاکن که به نقد

من ز جم بهترم ار جام سفالین دارم

۷

منت شمع و چراغ از چه کشم در شب تار

من که در خلوت خاطر مه و پروین دارم

۸

خوار هرکودک و دیوانه و اوباش شدم

آخر ای قوم ببینید چه آیین دارم

۹

در هوای قد و اندام و خط و عارض یار

عشق با سرو و گل و سنبل و نسرین دارم

۱۰

جام می بر لبم آهسته سحرگه می گفت

تو مخور غصه که من هم دل خونین دارم

۱۱

تکیه بر زلف و رخ دوست زدم قاآنی

شکر کز سنبل و گل بستر و بالین دارم

۱۲

کاش با دادگر ملک سلیمان گویند

من هم ای خواجه حق خدمت دیرین‌ دارم

تصاویر و صوت

دیوان کامل حکیم قاآنی شیرازی با مقدمه و تصحیح ناصر هیری - قاآنی شیرازی - تصویر ۷۵۳
دیوان حکیم قاآنی شیرازی (براساس نسخه میرزا محمود خوانساری) به تصحیح امیرحسین صانعی - قاآنی شیرازی - تصویر ۸۵۵

نظرات