غالب دهلوی

غالب دهلوی

شمارهٔ ۱۲۷

۱

نقابدار که آیین رهزنی دارد

جمال یوسفی و فر بهمنی دارد

۲

وفای غیر گرش دلنشین شده ست چه غم

خوشم ز دوست که با دوست دشمنی دارد

۳

چه ذوق رهروی آن را که خارخاری نیست

مرو به کعبه اگر راه ایمنی دارد

۴

به دلفریبی من گرم بحث و سود منست

نگاه تو به زبان تو همفنی دارد

۵

به باده گر بودم میل شاعرم نه فقیه

سخن چه ننگ ز آلوده دامنی دارد

۶

خوشم به بزم ز اکرام خویش و زین غافل

که می نمانده و ساقی فروتنی دارد

۷

نباشدش سخنی کش توان به کاغذ برد

برو که خواجه گهرهای معدنی دارد

۸

بیاورید، گر اینجا بود زباندانی

غریب شهر سخن های گفتنی دارد

۹

مبارکست رفیق ار چنین بود غالب

«ضیای نیر» ما چشم روشنی دارد

تصاویر و صوت

دیوان غالب دهلوی به کوشش دکتر محسن کیانی - غالب دهلوی - تصویر ۱۳۰

نظرات