غالب دهلوی

غالب دهلوی

شمارهٔ ۱۳۱

۱

در کلبه ما از جگر سوخته بو برد

با ما گله سنجید و شماتت به عدو برد

۲

خواهم که برد ناله غبارم ز دل دوست

چون گریه تن زار مرا زان سر کو برد

۳

همره رودش کوثر و حوران که دم مرگ

ذوق می ناب و هوس روی نکو برد

۴

بستند ره جرعه آبی به سکندر

دریوزه گر میکده صهبا به کدو برد

۵

دی رند به هنگامه خجل کرد عسس را

می خورد و هم از میکده آبی به سبو برد

۶

بر ما غم تیمار دل زار سرآمد

دیوانه ما را صنم سلسله مو برد

۷

ما را نبود هستی و او را نبود صبر

دستی که ز ما شست به خون که فرو برد؟

۸

دلدار تو هم چون تو فریبنده نگاری ست

در حلقه وفا یکدلم آورد و دورو برد

۹

یک گریه پس از ضبط دو صد گریه رضا ده

تا تلخی آن زهر توانم ز گلو برد

۱۰

نازد به نکویان ز گرفتاری غالب

گویی به گرو برد دلی را که ازو برد

تصاویر و صوت

دیوان غالب دهلوی به کوشش دکتر محسن کیانی - غالب دهلوی - تصویر ۱۲۰

نظرات