غالب دهلوی

غالب دهلوی

شمارهٔ ۲۷۱

۱

بر لب یا علی سرای باده روانه کرده ایم

مشرب حق گزیده ایم عیش مغانه کرده ایم

۲

در رهت از پگه روان پیشتریم یک قدم

حکم دوگانه داده ای ساز سه گانه کرده ایم

۳

بو که به حشو بشنوی قصه ما و مدعی

تازه ز رویداد شهر طرح فسانه کرده ایم

۴

رغم رقیب یک طرف کوری چشم خویشتن

ناوک غمزه ترا دیده نشانه کرده ایم

۵

باده به وام خورده و زر به قمار باخته

وه که ز هر چه ناسزاست هم به سزا نه کرده ایم

۶

ناله به لب شکسته ایم داغ به دل نهفته ایم

دولتیان ممسکیم زر به خزانه کرده ایم

۷

تا به چه مایه سر کنیم ناله به عذر بی غمی

از نفس آنچه داشتیم صرف ترانه کرده ایم

۸

خار ز جاده بازچین سنگ به گوشه درفگن

در سر ره گرفتنش ترک بهانه کرده ایم

۹

ناخن غصه تیز شد دل به ستیزه خو گرفت

تا به خود اوفتاده ایم از تو کرانه کرده ایم

۱۰

غالب از آن که خیر و شر جز به قضا نبوده است

کار جهان ز پردلی بی خبرانه کرده ایم

تصاویر و صوت

دیوان غالب دهلوی به کوشش دکتر محسن کیانی - غالب دهلوی - تصویر ۱۶۷

نظرات