غالب دهلوی

غالب دهلوی

شمارهٔ ۳۰۵

۱

بر دست و پای بند گرانی نهاده ای

نازم به بندگی که نشانی نهاده ای

۲

ایمن نیم ز مرگ اگر رسته ام ز بند

دلدوز ناوکی به کمانی نهاده ای

۳

گوهر ز بحر خیزد و معنی ز فکر ژرف

بر ما خراج طبع روانی نهاده ای

۴

تا در امید عمر به پندار بگذرد

از لطف در حیات نشانی نهاده ای

۵

تا خسته بلا نبود بی گریزگاه

در مرگ احتمال امانی نهاده ای

۶

رازست، گر دلی به جفایی شکسته ای

دارست، گر سری به سنانی نهاده ای

۷

دوزخ به داغ سینه گدازی نهفته ای

قلزم به چشم اشک فشانی نهاده ای

۸

بر هر دلی فسون نشاطی دمیده ای

بر هر تنی سپاس روانی نهاده ای

۹

هر دیده را دری به خیالی گشوده ای

هر فرقه را دلی به گمانی نهاده ای

۱۰

غالب ز غصه مرد همانا خبر نداشت

کاندر خرابه گنج نهانی نهاده ای

تصاویر و صوت

دیوان غالب دهلوی به کوشش دکتر محسن کیانی - غالب دهلوی - تصویر ۳۱۹

نظرات