غالب دهلوی

غالب دهلوی

شمارهٔ ۸۵

۱

هر ذره محو جلوه حسن یگانه‌ای‌ست

گویی طلسم شش جهت آینه‌خانه‌ای‌ست

۲

حیرت به دهر بی سر و پا می‌برد مرا

چون گوهر از وجود خودم آب و دانه‌ای‌ست

۳

ناچار با تغافل صیاد ساختم

پنداشتم که حلقه دام آشیانه‌ای‌ست

۴

پابسته نورد خیالی، چو وارسی

هر عالمی ز عالم دیگر فسانه‌ای‌ست

۵

خود داریم به فصل بهاران عنان گسیخت

گلگون شوق را رگ گل تازیانه‌ای‌ست

۶

هر سنگ عین ثابته آبگینه‌ای

هر برگ تاک قفل در شیره‌خانه‌ای‌ست

۷

هر ذره در طریق وفای تو منزلی

هر قطره از محیط خیالت کرانه‌ای‌ست

۸

در پرده‌ای تو چند کشم ناز عالمی

داغم ز روزگار و فراقت بهانه‌ای‌ست

۹

وحشت چو شاهدان به نظر جلوه می‌کند

گرد ره و هوا سر زلفی و شانه‌ای‌ست

۱۰

غالب دگر ز منشأ آوارگی مپرس

گفتم که جبهه را هوس آستانه‌ای‌ست

تصاویر و صوت

دیوان غالب دهلوی به کوشش دکتر محسن کیانی - غالب دهلوی - تصویر ۸۶

نظرات