
غالب دهلوی
شمارهٔ ۹۵
۱
بلبل دلت به ناله خونین به بند نیست
آسوده زی که یار تو مشکل پسند نیست
۲
اندازه گیر ذوق غمم در مذاق من
تلخاب گریه را نمک زهرخند نیست
۳
عهد وفا ز سوی تو نااستوار بود
بشکستی و تو را به شکستن گزند نیست
۴
از دوست میل قرب به کشتن غنیمت ست
گر تیغ در کمان به نشاط کمند نیست
۵
بر یاد تو کدام پریخوان بخور سوخت
کو شرمسار دعوت ناسودمند نیست؟
۶
آن لابه های مهرفزا را محل نماند
برخوان خود «ان یکاد» که ما را سپند نیست
۷
بیخود به زیر سایه طوبی غنوده اند
شبگیر رهروان تمنا بلند نیست
۸
هنگامه دلکش ست نویدم به خلد چیست؟
اندیشه بی غش ست نیازم به پند نیست
۹
می نوش و تکیه بر کرم کردگار کن
خط پیاله را رقم چون و چند نیست
۱۰
غالب من و خدا که سرانجام برشگال
غیر از شراب و انبه و برفاب و قند نیست
نظرات