غالب دهلوی

غالب دهلوی

شمارهٔ ۹۹

۱

یاد از عدو نیارم وین هم ز دوربینی ست

کاندر دلم گذشتن با دوست همنشینی ست

۲

در عالم خرابی از خیل منعمانم

سیلم به رخت شویی برقم به خوشه چینی ست

۳

میرم ولی بترسم کز فرط بدگمانی

داند که جان سپردن از عافیت گزینی ست

۴

در باده دیر مستم آری ز سخت جانی ست

در غمزه زودرنجی آری ز نازنینی ست

۵

من سوی او ببینم داند ز بی حیایی ست

او سوی من نبیند دانم ز شرمگینی ست

۶

ذوقی ست در ادایت قاصد تو و خدایت

در جیب من بیفشان خلدی که آستینی ست

۷

زین خونچکان نواها دریاب ماجراها

هنگامه ام اسیری اندیشه ام حزینی ست

۸

درد شکست دل را رام صدا نخواهم

ساز شکایت من تارش ز موی چینی ست

۹

نازم به زودیابی نازد به گوش و گردن

چندان که ابر نیسان در گوهرآفرینی ست

۱۰

سوزم دمی که یارم یاد آورد که غالب

در خاطرش گذشتن با غیر همنشینی ست

تصاویر و صوت

نظرات