نظام قاری

نظام قاری

شمارهٔ ۱۳۱ - وله ایضا

۱

ای مقنعه و شده مرا صبحی و شامی

مو بندو سرانداز چو نوری و ظلامی

۲

آن زینت و ترتیب در آرایش آن گوشک

خوش بود دریغا که نکردند دوامی

۳

هرگاه که با پیر نمد نیست جرز دان

حقا که عصارا نبود رسم قیامی

۴

روشن نکنی دیده بالباس چهله

از رخت سیه تا ننشینی بظلامی

۵

پرگار صفت انکه بزیلو چه قدم زد

بیرون ننهد هرگز ازین دایره کامی

۶

از جقه و دربندی و تشریف سقرلاط

خاصی بجهان فرق توان کرد زعامی

۷

گر خواجه دهد مژده تشریف بقاری

آن لحظه بدل میرسد از دوست پیامی

تصاویر و صوت

دیوان البسه مولانا محمود نظام قاری از روی چاپ میرزا حبیب اصفهانی به اهتمام محمد مشیری » تصویر 127

نظرات