
نظام قاری
شمارهٔ ۳۶ - خواجه حافظ فرماید
۱
سالها دفتر ما در گرو صهبا بود
رونق میکده از درس و دعای ما بود
در جواب او
۲
سالها تا رتنم تافته کمخا بود
دل چون پرمگس شیفته والا بود
۳
پیش ازان روز که والا شود آب سرسنگ
مهر او همچو خشیشی بدل خارا بود
۴
قد سنجاب برویش زده اطلس دیدم
همچو آبی که درو رو زصفا پیدا بود
۵
صوفی صوف مرا در حق پشمین شلوار
رخصت خبث نداد ارنه حکایتها بود
۶
بنهایت نرسانید بدایات قماش
گرچه گز درره او پیک قدم فرسا بود
۷
دکمه میگشت چو پرگار به پیرامن جیب
و ندران دایره سرگشته پا بر جا بود
۸
صنمی دی نمودست مرا والائی
کز لطافت همه کالاش ازان پیدا بود
۹
از جهان رفت و کفن نیز بروزیش نشد
انکه او منکر اوصاف لباس ما بود
تصاویر و صوت

نظرات