
نظام قاری
شمارهٔ ۷۱ - شیخ سعدی فرماید
۱
که برگذشت که بوی عبیر میآید
که میرود که چنین دلپذیر میآید
در جواب او
۲
ز جیب تافته بوی عبیر میآید
سجیف دامن او دلپذیر میآید
۳
به ره گذشت یکی بقچه در بغل گفتم
که برگذشت که بوی عبیر میآید؟
۴
چو شیب جامه والا کجاست منظوری
که پیش اهل نظر بینظیر میآید
۵
عجیب ماندهام از کارخانهٔ حلاج
جوان همیرود آنجا و پیر میآید
۶
چنان همیسپرم راه نرمدست چو گز
که خار منزل سوزن حریر میآید
۷
ز تیر گز ز قبا چشم بر نخواهم دوخت
وگر معاینه بینم که تیر میآید
۸
ز اطلس فلک ار زان که خلعتی دوزی
به قد معنی قاری قصیر میآید
تصاویر و صوت

نظرات