
قاسم انوار
شمارهٔ ۲۰۰
۱
هرکجا در دو جهان عاشق روشن راییست
در سودای دلش از غم او سوداییست
۲
عقل گوید که: برو،شیوه عشاق مورز
این سخن گرنه چنین است، ولی هم راییست
۳
هرکه او نفس بد اندیشه خود را فرسود
در ره عشق ملک سای فلک فرساییست
۴
و آنکه او چهره خورشید عیان باز بیافت
پیش ارباب نظر جاهل نابیناییست
۵
چون سر انداخته شد شمع شود روشن تر
عاشق صادق روشندل پابرجاییست
۶
زاهدی را که نظر نیست عجب قوقوییست
واعظی را که خبر نیست عجب قاقاییست
۷
حاصل از هر دو جهان عشق خدا آمد و بس
بحر عشقست که هر قطره ازو دریاییست
۸
بشنو، ای طالب حق: شیوه تقلید مرو
این سخن را بتو گفتیم وسخن را جاییست
۹
قاسمی را نظر لطف بارزانی دار
بر سر کوی تو آشفته دل، شیداییست
تصاویر و صوت

نظرات