قاسم انوار

قاسم انوار

شمارهٔ ۲۱۹

۱

من و معشوق و جام ناب صباح

بگشا بر من این در،ای فتاح

۲

در در بسته از کرم بگشا

در در بسته را تویی مفتاح

۳

ما و کشتی و راه دریا بار

خطری نیست، لاح فی الملاح

۴

خطری نیست، ازچه می ترسید؟

لیس فی البحر غیرناتمساح

۵

قدحی دیگرم تصدیق کن

کلما زدت،زدت فی الارواح

۶

یار مستست و باده می نوشد

در چنین دم صلاح نیست صلاح

۷

در چنین حالتی بفتوی عشق

عیش جانهامباح گشت، مباح

۸

پیش مستان گرفت نیست، که ما

مست عشقیم در صباح ورواح

۹

مستی مازحد گذشت، که دوست

جام در دست و می کند الحاح

۱۰

بهر دام دل شکسته دلان

ساختند از ملاح صد ملواح

۱۱

جان هر کس سجنجلست، اما

جان قاسم سجنجل الارواح

تصاویر و صوت

نظرات