
قاسم انوار
شمارهٔ ۲۲۰
۱
عشق تو مرا از هر دو جهان ساخت مجرد
ای عشق گرانمایه و ای دولت سرمد
۲
مردم ز غم عشق و نی یافتم آخر
از دولت دیدار تو صد جان مجدد
۳
من رند خرابات مغانم،چه توان کرد؟
اینست مرا مذهب، اگر نیکم،اگر بد
۴
از عشق تو منعم نکند توبه و تقوی
ویران شود از سنگ قضا قصر مشید
۵
در کوی تو پستیم، زهی منصب عالی!
با روی تو مستیم، زهی عشق مؤبد
۶
از غمزه جادوی تو مستیم و فراغت
از حادثه دایره چرخ مشعبد
۷
مطلق سخن اینست که :مرغ دل قاسم
جز دام تو در دام کسی نیست مقید
تصاویر و صوت

نظرات