
قاسم انوار
شمارهٔ ۲۲۹
۱
بنده پیر مغانیم، که جاویدان باد
جاودان باد و سرش سبز و لبش خندان باد
۲
غرض از پیرمغان مرشد را هست،ای دل
تا ابد دیر مغان سجده گه مستان باد
۳
ساقیا،باده بیاور،که شراب تو مدام
همچو الطاف توبی غایت و بی پایان باد
۴
هر دلی را که بعشاق نیازی باشد
تا ابد راهبرش مشعله عرفان باد
۵
این همه مستی جان از اثر صحبت اوست
جان اوقدس ودلش جنت جاویدان باد
۶
سر بپیچد ز عشاق،که بی سامانند
دایما واعظ ما بی سر و بی سامان باد
۷
قاسم از دولت دیدار تو جانی نو یافت
جان من، جان و دلم جان ترا قربان باد
نظرات