
قاسم انوار
شمارهٔ ۲۵۰
۱
چو عکس مشرق صبح ازل هویدا شد
جمال دوست ز ذرات کون پیدا شد
۲
همیشه خم شراب ازل مصفا بود
ولی بجان و دل ما رسید،اصفا شد
۳
در خزانه رحمت بقفل حکمت بود
زمان دولت ما رسید،دروا شد
۴
بجز در آینه جان ما نکرد ظهور
جمال عشق، که هم اسم و هم مسما شد
۵
جهان ز پرتو روی حبیب روشن گشت
بجان دوست،که آن روشنی هم از ما شد
۶
حدیث دوست ببازار کاینات رسید
قیامتی که نهان بود، آشکارا شد
۷
هزار جان مقدس فدای شاه عرب
که عیش قاسمی از عشق او مهنا شد
نظرات