
قاسم انوار
شمارهٔ ۲۶۶
۱
کسی که روی تو بیند چگونه شاد نباشد؟
مرید عشق تو،ای دوست،نامراد نباشد
۲
مرا،که قبله جان روی تست اول و آخر
یقین که خوشتر ازین مبداء و معاد نباشد
۳
سوادچشم مرا کرده ای قبول بشرطی
که جز خیال تو نوری درین سواد نباشد
۴
نه من توام،نه تو من،هرچه هست جمله تویی،بس
که میل جان موحد باتحاد نباشد
۵
سماع مجلس رندان خوشست،زاهد خودبین
برقص آیدازین حال اگر جماد نباشد
۶
یقین که عاشق صادق سخن زعقل نگوید
وگر بسهو بگوید باعتقاد نباشد
۷
بدردهای تو قاسم نهاد دل،چه کند؟چون
گدای کوی ترا غیر ازین نهاد نباشد
نظرات