
قاسم انوار
شمارهٔ ۲۷۷
۱
بر دلم بار غم عشق بغایت آمد
آخر،ای جان جهان،وقت عنایت آمد
۲
سخت آشفته و دلداده و حیران بودیم
شکر کین قصه هجران بنهایت آمد
۳
ای دل،از تلخی هجران بچه می اندیشی؟
شاد میباش،که از وصل حمایت آمد
۴
هست امیدی که دگر بار بوصلش برسی
چون دلت را مدد نور هدایت آمد
۵
دل جاهل بخداوند :نخواهد گروید
گر همه ملک جهان مصحف و آیت آمد
۶
نوری از پرتو رخسار تو در عالم تافت
دم ز آیات مزن،وقت درایت آمد
۷
حال قاسم ببر و بحر جهان واگفتند
کوه رقصان شد و امواج بغایت آمد
تصاویر و صوت

نظرات