
قاسم انوار
شمارهٔ ۲۸۱
۱
نهال دولتم را گل بر آمد
قیامت شد،که گل بر منبر آمد
۲
مواعظ گفت،اما نکته این بود
که :عشق از هر دو عالم بر تر آمد
۳
کسی کز عشق عزت یافت شاهست
سرش بالای چرخ چنبر آمد
۴
جمال عشق را هر کس که بشناخت
بجوهر از دو عالم بر سر آمد
۵
نیاز جان سر مستان بعشقست
که جان عود و محبت مجمر آمد
۶
گذشت ایام هجران،جای شکرست
که دوران وصال ساغر آمد
۷
صفات حسن تو می گفت قاسم
فغان از بلبل بی دل بر آمد
نظرات