
قاسم انوار
شمارهٔ ۲۸۵
۱
یار ببازار کاینات برآمد
نعره هیهات از جهات برآمد
۲
صبح وصالش دمید در همه جایی
هر طرفی بانگ الصلات برآمد
۳
جمله ذرات گشت زنده جاوید
آب که از چشمه حیات بر آمد
۴
زلف خوشش سایه کرد،طلعت خورشید
نعره ز کفار سومنات برآمد
۵
نفس تنزل ببین،که عین ترقیست
ماه یقین از تنزلات برآمد
۶
لمعه نور قدیم تافت ز کیوان
جمله مرادات محدثات برآمد
۷
یک نظری کرد دوست جانب امکان
شان مفصل ز مجملات بر آمد
۸
معنی این نکته چیست؟گر بشناسی
ذات بوصف تعینات بر آمد
۹
شیوه شیرین او چو دید بیک بار
قاسمی از صبر و از ثبات بر آمد
تصاویر و صوت

نظرات