
قاسم انوار
شمارهٔ ۲۹۵
۱
مرا اگر تو ندانی حبیب می داند
دوای درد دلم را طبیب میداند
۲
صفیر ما نشناسی،که زاهد خشکی
لسان فاخته کبک نجیب می داند
۳
شراب عشق بر آشفتگان مجنون ریز
بر غم خواجه،که خود را لبیب میداند
۴
مگو ز بوی گل و یاسمین بپیش جعل
که از لطافت گل عندلیب میداند
۵
مگو ز بوی گلستان بپیش آن جعلی
که بوی حنظله را نشر طیب میداند
۶
مرا بوعده وصلش حیات داد حبیب
که دوست نوبت مرگ رقیب میداند
۷
همیشه وصل تو قاسم به جان و دل طلبد
که این دعا به اجابت قریب میداند
نظرات