
قاسم انوار
شمارهٔ ۳۰۳
۱
هر گه که یار شیوه ناز ابتدی کند
عاشق کسی بودکه دل وجان فدی کند
۲
فارغ شد از جهان، بحیات ابد رسید
هر جان معتقد که بعشق اقتدی کند
۳
از معنی آمدن سوی صورت بدان که چیست
معشوق «الست » گوید و عاشق بلی کند
۴
غافل مشو، که مایه ظلمات غافلیست
با یاد دوست باش،که جان را جلی کند
۵
با یاد دوست از بد دشمن فراغتیم
با خود کند کسی که بعالم بدی کند؟
۶
بیدار شو ز قده غفلت، که عشق یار
بعد از وفات قبر ترا مرقدی کند
۷
حسنیست بی نهایت و لطفیست بی دریغ
هنگام فرصتست که قاسم کدی کند
نظرات