قاسم انوار

قاسم انوار

شمارهٔ ۳۱۴

۱

زلفت شب قدرست،زهی سایه ممدود!

رویت مه بدرست،زهی طالع مسعود!

۲

در بادیه محنت هجران،شب تاریک

بی نور رخت جان نبرد راه بمقصود

۳

در باده و زاویه جز دوست ندیدیم

این راه بدانستم و این بادیه پیمود

۴

از مسکن جانهاگل صد برگ بر آمد

تا سنبل سیراب تو بربرگ سمن سود

۵

از حسن هویدا شود این عشق جهان سوز

این جا بشناسی صفت شاهد و مشهود

۶

یک غمزه ز تو دادن و صد جان و دل از ما

بردند باقبال تو سودازدگان سود

۷

حیران تو امروز نشد قاسم مسکین

تا هست چنین باشد و تا بود چنین بود

تصاویر و صوت

کلیات قاسم انوار به کوشش سعید نفیسی - قاسم انوار - تصویر ۲۶۰

نظرات