
قاسم انوار
شمارهٔ ۳۳۲
۱
صاحب قلاده اهل نزاع و غلو بود
کارش نکو بود اگرش جست و جو بود
۲
واعظ، مکن مبالغه، ترسم که زهد ما
در راه عشق شیوه سنگ و سبو بود
۳
آبم ز سر گذشت و دمی دست و پا زدم
ناچار هر که غرقه شود چاره جو بود
۴
از وصل دور ماند و از یار بی نصیب
هر جان که در متابعت آرزو بود
۵
گه بت شود تمام و گهی بت شکن شود
اول همو بدست و بآخر همو بود
۶
گر کنج صومعه است و گر دیر سومنات
هر جا که هست روی دلم سوی او بود
۷
قاسم صفات حسن تو گوید بصد زبان
هر جا سخن ز وجه نکو شد نکو بود
نظرات