
قاسم انوار
شمارهٔ ۴۰۶
۱
بنادانان مگو سر حقایق
که هر گوشی سخن را نیست لایق
۲
ولی گر فرصتی باشد توان گفت
بگوش جان عذرا، سر وامق
۳
سخن از توبه و تقوی رها کن
ز مستی گو بسرمستان عاشق
۴
دلی باید که اندر راه معنی
ز صفوت دم زند چون صبح صادق
۵
اگر هشیار راهی نوش بادت
وگر مستی مکن بحث علایق
۶
بجز عشقت درین ره کس ندیدم
امین خاطر و یار موافق
۷
مگو با غافلان اسرار، قاسم
خلایق را نداند غیر خالق
نظرات