قاسم انوار

قاسم انوار

شمارهٔ ۴۳۴

۱

سفر گزیدم و آهنگ آن جهان کردم

برای حضرت جانان وداع جان کردم

۲

چو اعتماد ندیدم درین دیار غرور

چو عقل کل سفر ملک جاودان کردم

۳

مکان خاک فروغی نداشت چندانی

ز روی خاک توجه بلامکان کردم

۴

چو راستان سخن راستان ادا کردم

هزار نعره زدم، رو بر آستان کردم

۵

قدم کمان شد در انتظار روز وصال

بآرزوی تو این تیر را کمان کردم

۶

چو باژگونه سخن گفت کار نیک افتاد

رقیب را که از پار دم عنان کردم

۷

کسی که مشرب عرفان نداشت و منکر بود

بگو که: جایگهش گله خران کردم

۸

هزار جان مقدس فدای تحسین شد

در آن مقام که اوصاف عاشقان کردم

۹

بقاسمی نظری شد روان ز یار قدیم

چو روی خویش بدان فرخ آشیان کردم

تصاویر و صوت

نظرات