
قاسم انوار
شمارهٔ ۴۷۵
۱
با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم
با چشم تو ز خانه خمار فارغیم
۲
جامی بیار، ساقی و گردان کن از کرم
کز جور دور گنبد دوار فارغیم
۳
ما را همین بسست که اندر طریق عشق
بر یار عاشقیم و ز اغیار فارغیم
۴
ای جان من، اسیر مشو در طریق غم
رقصی بکن که از غم و غمخوار فارغیم
۵
ما درد دوست را بدو عالم خریده ایم
زانکار هر دو عالم و اقرار فارغیم
۶
در حق ما اگرچه بدی گوید آن رقیب
اقرار می کنیم و ز انکار فارغیم
۷
با قاسمی بهودج اسرار می رویم
در عشق او ز درس و ز تکرار فارغیم
نظرات