قاسم انوار

قاسم انوار

شمارهٔ ۴۷۷

۱

لب مگز، عشوه مده باز، که ما مستانیم

گرچه مستیم ولی فن ترا می دانیم

۲

چند گویی: ز کجا و چه نامی؟ برگو

بسر خواجه که ما نادره دورانیم

۳

بی تو ماندیم، بتلخی همه ایام گذشت

ما درین قصه عجب مانده و چون میمانیم؟

۴

هرچه باشد برود، عشق بماند جاوید

ما و این عشق دل افروز که جان در جانیم

۵

عشق مست آمد و در خانه ما آتش زد

بس عجب نبود ااگر بی سر و بی سامانیم

۶

با در دوزخ سوزان بتوان زیست مدام

بی تو فردوس برین را بجوی نستانیم

۷

زنگ تقلید همه از دل قاسم برخاست

چون که در دایره نایره عرفانیم

تصاویر و صوت

نظرات