
قاسم انوار
شمارهٔ ۵
۱
برافشان زلف مشکین را، که خوش حالیم ازین سودا
که می یابم ز بوی او نسیم جنت الماوا
۲
دل و جان راتو محبوبی،همه طالب، تو مطلوبی
زهی حسن و زهی خوبی، تعالی ربناالاعلا
۳
سلامت مسکن زاهد سعادت مأمن صادق
ملامت شیوه عاشق محبت عروه و ثقا
۴
طریق زاهدان تقوی حدیث مفتیان فتوی
مقام راهبان عفت میان عاشقان غوغا
۵
زهر جوهر چه می جویی؟ که او دریا و تو جویی
بخوان مطرب بنیکویی ولو لا هو لما کنا
۶
تو دانا باش و ره می رو میان رهروان رهرو
که شد عالی تر از اعلا مقام قرب او ادنا
۷
تو در عقل لجوج خود گرفتاری، نمی بینی
میان مجلس رندان چه عشرتها، چه دولتها!
۸
چو خورشید جمال او نقاب از رخ براندازد
بیانها منطوی گردد، عیان شد مقصد اقصا
۹
سخن از عقل و هوشیاری مگو با قاسمی دیگر
که عیش جاودان دارند سرمستان ناپروا
نظرات