قاسم انوار

قاسم انوار

شمارهٔ ۵۴۵

۱

عید و بر قندان تویی، ای جان جان جان من

صد هزاران جان فدای عید و بر قندان من

۲

من در آن حسن جهانگیر تو حیران مانده‌ام

وز جنون من جهانی مرد و زن حیران من

۳

همچو ذره در سماع آیند پیش آفتاب

گر به کوی عاشقان آیی، که کو مستان من؟

۴

از وصالت جان فنا شد، دل به کام خود رسید

زان کرامت‌ها چه کم؟ ای گنج بی‌پایان من

۵

نیک مهجورم، مگر وصلت به فریادم رسد

تا حیاتی یابد از تو جان سرگردان من

۶

ای سرور جان من از آتش سودای تو

ای کمال دین من وی رونق ایمان من

۷

پای تا سر قاسمی مستغرق احسان تست

کان احسان‌ها تویی، شاباش، ای سلطان من!

تصاویر و صوت

کلیات قاسم انوار به کوشش سعید نفیسی - قاسم انوار - تصویر ۳۷۸

نظرات