
قاسم انوار
شمارهٔ ۵۴۹
۱
از عیان گر واقفی، بگذر ز عین
«این تمشی؟ این تمشی؟ این این »؟
۲
«نحن اقرب » گفت «من حبل الورید»
مقصد عالم تویی در نشأتین
۳
گر تو زینی دور باش از شین نفس
هر دو با هم راست ناید زین و شین
۴
تا ترا جهل جبلی غالبست
وا ندانی شین را هرگز ز زین
۵
سخت محرومی و بس بی بهره ای
چون مسلط شد یزیدت بر حسین
۶
شارب شرب خدا جان و دلست
پیش خواجه سبلتست و شاریین
۷
قاسمی را کی توانی دید راست؟
چونکه غالب گشت بر عین تو غین
نظرات