
قاسم انوار
شمارهٔ ۵۶۴
۱
چه شنیدی که دل از دست بدادی،تو عمو؟
چه فتادت که روانی بسوی بحر چو جو؟
۲
ایمن آباد خداوند جهانست این بحر
تو ازین بحر بجز موج فنا هیچ مجو
۳
بخدا، گر سر مویی ز تو باقی باشد
ره بدریای معانی نبری یک سر مو
۴
وصف حسنت نتوان گفت بصد شرح و بیان
مگر آیینه بگوید سخن روی برو
۵
هر کسی را به خدا گرچه خدا داد جزا
«امنا» را «امناهم »، «فسقا» را «فسقوا»
۶
عاشقانند که در بند عهود حقند
وصف ایشان چه توان گفت ز حال «صدقوا»؟
۷
دوست در جلوه گری آمد و قاسم حیران
«کل من حیر فی العشق فقد اتصلوا»
نظرات