قاسم انوار

قاسم انوار

شمارهٔ ۵۸۲

۱

ای خیالت عقل کل را در گمان انداخته

نقش فیض لامکان اندر مکان انداخته

۲

گفته راز خویشتن در کاروان عاشقان

زین حکایت شورشی در کاروان انداخته

۳

عشق دیوانه دلم را برده از دین تا بدیر

های و هویی در میان عاشقان انداخته

۴

راز خود را فاش کرده از زبان این و آن

تهمتی در گردن پیر مغان انداخته

۵

زلف زیبای تو آن ساعت که بر روی اوفتاد

عکس سنبل بین میان ارغوان انداخته

۶

یک سخن از زلف خود فرموده با باد صبا

فتنه ای اندر میان شب روان انداخته

۷

قاسمی بشنید از ذوق وصالت شمه‌ای

زین بشارت‌ها کله بر آسمان انداخته

تصاویر و صوت

نظرات