
قاسم انوار
شمارهٔ ۵۸۶
۱
هله!ای ساقی جانها، قدح باده بمن ده
شیوه عشق نگه دار و حسن را بحسن ده
۲
گر تو خواهی که فغان از دل ذرات برآید
شمع رخساره برافروز و سر زلف شکن ده
۳
یک زمانی خبری گوی از آن شاهد جانها
صفت در گهربار بدریای عدن ده
۴
هرکسی را ز شرابات مصفا قدحی بخش
چونکه نوبت بمن آید قدح دردی دن ده
۵
سخنی گوی از آن یار دل افروز بعاشق
خبر باد بهاری بگلستان و چمن ده
۶
می کمیاب بمن ده قدح ناب بمن ده
گل سیراب بمن ده خبر بت بشمن ده
۷
قاسم از عشق تو مستست و در آن رو شده حیران
زلف از چهره برانداز و جهانی بفتن ده
نظرات