
قاسم انوار
شمارهٔ ۶۳۴
۱
زمانی یار شو، گر یار باشی
اگر با ما نباشی با که باشی؟
۲
دلم را از تو دوری نیست ممکن
که جان را خواجه ای و خواجه تاشی
۳
چو مردان با معاد خویش رفتند
تو سر پوشیده در بند معاشی
۴
خبر از وحدت جانان نداری
که هر دم خاطر نومی خراشی
۵
چو جامت میدهد دلدار می نوش
که کفرست اندرین حالت تحاشی
۶
چو مردان سر خود پوشیده می دار
مگو از قصه «لا حق و لا شی »
۷
بهر حالت که هستی، قاسمی، شکر
که تا در راه او مشرک نباشی
تصاویر و صوت

نظرات