
قاسم انوار
شمارهٔ ۶۴۲
۱
پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی
ما با تو بوده ایم، «سیور من بجان سنی »
۲
ای عشق، شاد باش، که سلطان مجلسی
ای عقل، چاره بر، ز گدایان خرمنی
۳
ما را بفیض زنده جاوید کرده ای
ای عشق جان نواز، که چون روح در تنی
۴
منصوروار لفظ «اناالحق » بگو بجد
چون پادشاه حسنی و از جمله احسنی
۵
قربان ماه روی تو گردم هزار بار
ای شاه روزگار، «نچون سانمیسن منی »؟
۶
صدبار اگر بروز ببینم جمال تو
روشن شوم ز عکس که مرآت روشنی
۷
ای قاسمی، تو دیدن دلدار را طلب
موسی صفت، که ساکن وادی ایمنی
نظرات