
قاسم انوار
شمارهٔ ۶۴۸
۱
با روی دل فروزت عیشیست جاودانی
ای منبع مکارم وی معدن امانی
۲
عیشیست جاودانی، گر ره بری بدانی
بر چهره مشعشع گیسوی ارغوانی
۳
از جان خبر نداری، انکار عشق داری
با تو کسی چه گوید؟ ای مرد کندلانی
۴
در بند هر دو عالم بگشاد عشق محکم
در بند ره نه ای تو، در بند آب و نانی
۵
جان سه باره او را «ثالث ثلاثه » گوید
ثالث چگونه باشد، آنجا که نیست ثانی؟
۶
چون خامه ام براندی، رفتم بسر، چه گویم؟
خوش باشد ار زمانی؟ چون نامه ام بخوانی
۷
گفتی که: روزکی چند در هجر ما سر بر
امری محال باشد بی دوست زندگانی
۸
گفتم بپیر غافل، چون زین جهان برون شد:
تا خود چگونه باشد احوال آن جهانی
۹
زنهار! جان قاسم، در خویشتن مشو گم
بر فطرت یقینی، در حضرت عیانی
نظرات