
قاسم انوار
شمارهٔ ۶۴۹
۱
بتو جان کجا برد پی؟ که تو شاه بی نشانی
ز تو دل کجا گریزد؟که تو معدن امانی
۲
بهمین خوشست جانم که سگ در تو باشم
چه کنم؟ چه چاره سازم؟ اگرم ز در برانی
۳
بثنای تو زبانم نرسید و گنگ گشتم
پس ازین مگر بگویم بزبان بی زبانی
۴
بچه نسبتت کند جان؟ که شدست در تو حیران
بتو هیچ کس نماند، تو بهیچ کس نمانی
۵
بگشا رگ سبل را، بنما بما ازل را
بعدم فرست اجل را، که حیات جاودانی
۶
شب وصلت حبیبان چه محل این رقیبان؟
بمیان جنت، ای جان، چه غمست از زیانی؟
۷
قدح شراب در ده، که بروزگار پیری
هوسست قاسمی را دو سه هفته ای جوانی
تصاویر و صوت

نظرات