
قاسم انوار
شمارهٔ ۶۸۰
۱
سؤالی دارم، ای جان، کز کجایی
بگو: از دار ملک آشنایی
۲
زهی عشق جهان سوز جهان سوز
گهی ثعبانی و گاهی عصایی
۳
چه باشد ملک؟ مهمان خانه عشق
چه باشد آشنایی؟ روشنایی
۴
چه باشد روشنایی؟ دانش دل
چه باشد دانش دل؟ پادشایی
۵
چو ناکامیست اصل زاد درویش
من و درد و نوای بی نوایی
۶
رها کن کدخدا را یاد می دار
چرا مانی رهین کدخدایی؟
۷
ترا در هر لباسی واشناسم
اگر در جبه ای،گر در قبایی
۸
الا! ای عشق عالم سوز بی غم
بهر صورت که هستی جان مایی
۹
ز وصلت پادشاهی یافت قاسم
خداوندا! نگه دار از جدایی
تصاویر و صوت

نظرات